سرویس جنگ نرم مشرق - قدرت نرم و دیپلماسی عمومی ایران در منطقه به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند اِعمال نفوذ جمهوری اسلامی، همواره مورد توجه محافل تحلیلی و اندیشکدههای خارجی بوده است. آمریکاییها که خودشان دارای قدرتمندترین امپراتوری رسانهای و تبلیغاتی دنیا هستند، به طور خاص روی عملیاتهای جنگ نرمی ایران تمرکز کردهاند و این اقدامات را به دقت تحلیل و بررسی میکنند. «مرکز پیشرفت آمریکا» از اندیشکدههای شناختهشده آمریکایی، اخیراً طی گزارشی مفصل تحت عنوان «روایتهای کهنه، مردم خسته [۱] » به قلم «سارا علوی» کارشناس دیپلماسی عمومی جهان عرب و دانشجوی دکترای مطالعات خاورمیانه در دانشگاه «جانز هاپکینز» به همین مسئله پرداخته است.
در همینباره بخوانید:
آمریکا از کنترل قدرت منطقهای ایران عاجز است
دستکم گرفتن قدرت نرم ایران اشتباهی فلجکننده است
نفوذ بینالمللی ایران گستردهتر از تصور مقامات آمریکاست
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
بخشی از فعالیتهای جنگ نرمی ایران در خاورمیانه
علوی گزارش خود را پیش از هر چیز با نقلقولی از رهبر ایران در سال ۱۳۸۸ آغاز میکند:
اولویت [استکبار در مواجهه با نظام اسلامی]، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم [۲] .
نویسنده سپس در اولین بخش از گزارش خود، توضیح میدهد:
ایران از دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی اقداماتش در جهت شکلگیری به متغیرهای منطقهای در خاورمیانه استفاده میکند. این کشور که دیپلماسی عمومی را برای افزایش نفوذ خود در منطقه، حیاتی میداند، بر طیفی از روایتهایی اتکا دارد که به مذاق احساسات عمومی در جهان عرب خوش میآید، از جمله مقابله با امپریالیسم، مذهب و آرمان فلسطین، و این روایتها را از طریق پخش برنامههای رسانهای و همچنین نفوذ فرهنگی و مذهبی [در کشورهای منطقه] گسترش میدهد. هر موفقیتی که جمهوری اسلامی در این عرصه به دست میآورد، نه تنها به مزایای ذاتی ایران مانند قرابت جغرافیایی، مذهبی و تاریخی، بلکه به سرمایهگذاری این کشور روی اشتباهات سیاستی بازیگران دیگر در منطقه، تاریخ طولانی استفاده تهران از دیپلماسی عمومی برای پیگیری منافعش، و خلأ قدرت نرمی برمیگردد که در غیاب دولتهای عربی و آمریکا به وجود آمده، و ایران در آن عملاً بیرقیب به فعالیت میپردازد.
در همینباره بخوانید:
جنگ با ایران آمریکا و ترامپ را نابود خواهد کرد
سیاستهای آمریکا درباره جمهوری اسلامی «رؤیای نشئگی» است
«امنیت جمعی» و «بازدارندگی چتری» در ائتلاف تحت رهبری ایران
جمهوری اسلامی بهرغم بحرانهای خاورمیانه از همیشه قدرتمندتر است
علوی بخشی از فعالیتهای جنگ نرمی ایران را نیز تشریح میکند:
دیپلماسی عمومی ایران، علاوه بر یک استراتژی جامع پیامرسانی که از برنامههای رادیویی و تلویزیونی، روزنامه، وبسایت و رسانههای اجتماعی برای تقویت روایتهای این کشور استفاده میکند، شامل کنفرانسها و برنامههای تبادل آموزشی، فرهنگی و مذهبی میشود. فعالیتهای رسانهای جمهوری اسلامی، تحت مدیریت صدا و سیمای ایران اداره میشوند؛ نهادی که نه تنها بر پیامهای داخلی، بلکه همچنین بر محتوای خارجی رسانههای این کشور نیز نظارت میکند [۳] . صدا و سیمای ایران، شبکههای رسانهای عربزبانی را اداره میکند که از جمله آنها شبکه «الکوثر»، با تمرکز روی برنامههای مذهبی و فرهنگی، و شبکه خبری «العالم» (شبکه خبری ۲۴ ساعتهای برای رقابت با دیگر شبکههای مشابه مانند الجزیره و العربیه) است [۴] . هدف این شبکهها ترویج ایدئولوژی دولتی [ایران]، و مهمتر از آن، «خنثیسازی» [تبلیغات و] لفاظیهایی است که جمهوری اسلامی را هدف قرار دادهاند [۵] .
اندیشکده مرکز پیشرفت آمریکا درباره شبکه العالم اینگونه توضیح میدهد:
العالم، سال ۲۰۰۳، همزمان با تهاجم آمریکا علیه عراق راهاندازی شد و یک سالِ تمام، قبل از آنکه همتای آمریکاییاش یعنی «الحره [۶] » وارد عرصه شود، شروع به ترسیم روایت [مدنظر ایران درباره] این جنگ کرد [۷] . این شبکه تلویزیونی در عراق، هم از طریق امواج ماهوارهای و هم از طریق امواج رادیویی به مخاطبان خود در کشوری دسترسی پیدا کرد که نصب دیشهای ماهواره در آن تحت حکومت صدام ممنوع بود. یکی از اهداف اعلامشده العالم، «بررسی ریشههای تاریخی مشکلات مسلمانان» است و برنامههای این شبکه عمدتاً انگشت اتهام را به سوی آمریکا، اسرائیل و متحدان عربی آنها به عنوان اشغالگرانی اشاره میروند که تنها ویرانی را برای منطقه به ارمغان داشتهاند [۸] . العالم پس از آنکه اعتراضات شیعیان بحرین در سال ۲۰۱۱ را در میان بیتوجهی شبکههای الجزیره (تحت حمایت قطر) و العربیه (تحت حمایت سعودی) پوشش داد، مورد ستایش شیعیان بحرین قرار گرفت [۹] . این شبکه سال گذشته [۲۰۱۷ میلادی]، با راهاندازی یک شبکه وابسته در سوریه، دانشجویان خبرنگاری دانشگاه دمشق را به خدمت گرفت و ۳۶۰ دلار در ماه هم به آنها حقوق داد؛ مبلغی که به نسبت اقتصاد آسیبدیده از جنگ سوریه، بسیار جذاب است [۱۰] .
علوی در همینباره ادامه میدهد:
اسناد افشاشده سعودی [در وبسایت ویکیلیکس] نشان میدهد که دولت این کشور از سال ۲۰۱۰ نگران هرگونه تأثیرگذاری احتمالی العالم در منطقه، به ویژه در شرق عربستان (جایی که بسیاری از شیعیان عربستانی زندگی میکنند) و بحرین بوده و موفق شده است تا دو سرویسدهنده ماهوارهای عرب را نیز به حذف العالم از موجهایشان متقاعد کند [۱۱] . با این حال، شبکههای دیگری نیز در منطقه هستند که اگرچه به وضوح وابسته به ایران نیستند، اما از خطوط ترسیمشده جمهوری اسلامی پیروی و روایتهای این کشور را تقویت میکنند. از جمله این شبکهها «المیادین» است که سال ۲۰۱۲ به عنوان شبکه «ضدالجزیره» راهاندازی شد [۱۲] . تا زمانی که سیاستهای آمریکا در منطقه منفور هستند، موضع ضدآمریکاییِ دولت ایران و شبکه رسانههای این کشور قادر خواهند بود به نفع جمهوری اسلامی به فعالیت خود ادامه دهند.
دانشجوی دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا در مورد فعالیتهای جنگ نرمی ایران در لبنان توضیح میدهد:
در لبنان، دیپلماسی عمومی ایران عمیقاً با حمایت این کشور از حزبالله گره خورده است [۱۳] . شبکه «المنار»، وابسته به حزبالله، از سال ۱۹۹۱ پخش برنامههای خود را از بیروت آغاز و با انتشار تصاویر و ویدیوهای صریح [سانسورنشده و گاهاً خشن] از میدان جنگ و حملات به سربازان اسرائیلی، بر نقش حزبالله به عنوان یکی از نیروهای مقاومت علیه اسرائیل تأکید کرده است [۱۴] . زرادخانه رسانهای حزبالله همچنین شامل موزیکویدیو و بازیهای ویدیویی (از جمله بازی آنلاینی که در آن، بازیکنان میتوانند سیاستمداران اسرائیلی را هدف قرار دهند) میشود که هدف آنها مخابره پیام حزبالله به مخاطبان جوانتر است [۱۵] . پوشش این شبکه درباره پیشرویهای حزبالله در جنوب لبنان علیه اسرائیل، با تحریک احساسات غرور و ملیگرایی همراه بود تا به مذاقِ هم مخاطبان لبنانی و هم مخاطبان سراسر جهان عرب خوش بیاید. نشستها و شعارهای «مرگ بر آمریکا»ی حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، به صورت زنده در این شبکه پخش میشوند. گزارشها حاکی است که المنار همچنین یکی از نخستین منابعی بوده است که تئوری توطئه مبنی بر دخالت اسرائیلیها و یهودیان در حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکا را پخش کردند [۱۶] .
علوی سپس «ایران و نیروهای نیابتی منطقهایش» را به شایعهپراکنی متهم میکند و مینویسد:
طی یکی از برهههای حساس مبارزه با داعش در موصل، اعضای حشدالشعبی (که تحت حمایت ایران است) شایعاتی را پخش کردند مبنی بر اینکه ارتش آمریکا دارد از ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، محافظت میکند و او را مخفی کرده است [۱۷] . این شایعه از آنجایی طرفدار پیدا کرد که تئوریهای توطئه دیگری مبنی بر ارتباط واشینگتن با ایجاد داعش به سرعت در منطقه در حال گسترش بودند، تا جایی که سفارت آمریکا در بیروت احساس کرد لازم است بیانیهای منتشر و این ادعاها را انکار کند [۱۸] . به این ترتیب، دولت ایران در حالی که البغدادی را یک عروسک دستنشانده آمریکا ترسیم میکرد، خود را به عنوان قهرمان در خط مقدم مبارزه با داعش معرفی نمود و عکسهای سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران را در حالی که در تکریت همراه با شبهنظامیان عراقی چای مینوشید، منتشر کرد [۱۹] .
در همینباره بخوانید:
حاج قاسم؛ قویترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران
نویسنده گزارش، شبکههای اجتماعی را نیز بخشی دیگر از «ساختار پیامرسانی» جمهوری اسلامی معرفی و تصریح میکند که برخی از مسئولین ارشد دولت ایران، از جمله حسن روحانی، رئیسجمهور، و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه، از کاربران فعال این شبکهها هستند. وی سپس، مناقشه توئیتری سال ۲۰۱۶ میان ظریف با وزیر خارجه امارات را به عنوان مثالی از این فعالیت در شبکههای اجتماعی یادآور میشود؛ جایی که «عبدالله بن زاید آلنهیان» پس از انتشار سرمقاله ظریف در نیویورکتایمز تحت عنوان «افراطیگری خطرناک عربستان سعودی [۲۰] » (فارسی)، آن را به اظهارات «وزیر خارجه یک کشور اسکاندیناوی» (و نه کشوری متهم به نقض حقوق بشر و داشتن نقش مخرب در درگیریهای خاورمیانه) تشبیه کرد و ظریف نیز با اشاره به سن و سال عبدالله بن زاید و مقایسه قدمت ایران با امارات متحده عربی، بدون مخاطب قرار دادن شخص وزیر خارجه امارات، نوشت: «دیپلماسی حوزه بالغهاست؛ نه تازه به دوران رسیدههای مغرور [۲۱] .»
در ادامه گزارش میخوانیم:
دیپلماسی عمومی ایران، علاوه بر رسانههای تلویزیونی و اجتماعی، به دیدار حضوری با ملتهای عرب به منظور ایجاد ارتباط با آنها نیز متکی است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سال ۱۹۹۵ با هدف تقویت روابط فرهنگی و مذهبی ایران ایجاد شد و مأموریت آن شامل تقویت روابط با کشورهای اسلامی از طریق نمایشگاه، مراکز فرهنگی و طرحهای دیگر میشود [۲۲] . به عنوان نمونه، در سوریه، رایزنی فرهنگی ایران در دمشق نقش مهمی در معرفی فرهنگ و ایدئولوژی جمهوری اسلامی به مردم محلی و از جمله، افرادی دارد که تا کنون با ایران آشنا نشدهاند. این رایزنی فرهنگی با تمرکز روی مسائل مربوط به منافع مشترک ایران و سوریه، نمایشگاه کتاب در سوریه برگزار، از دپارتمان زبان فارسی در دانشگاههای این کشور حمایت، سفرهای سالیانه به ایران را برای دانشجویان برتر برنامهریزی، و به کمک شرکای سوری خود از «فرهنگ اسلامی» در مقابل غرب دفاع میکند.
مرکز پیشرفت آمریکا درباره فعالیتهای ایران در عراق (کشوری که برای آمریکاییها بسیار مهم است) نیز توضیح میدهد:
در دیپلماسی عمومی ایران در عراق، کشوری که بعد از ایران دومین جمعیت بزرگ شیعه در خاورمیانه را دارد، روابط دینی نقش مهمی را ایفا میکند [۲۳] . به عنوان مثال، هر سال بیش از ۲ میلیون شیعه ایرانی، در کربلا برای زیارت اربعین جمع میشوند [۲۴] . صرفِ مقیاس این رویداد (که بزرگترین سفر زیارتی سالانه در دنیا محسوب میشود)، زمینهساز تبادل میان زائران ایرانی و عراقی است. کنفرانسی با مدیریت مشترک دانشگاه علامه طباطبایی تهران و دانشگاه کربلا نیز هر سال کارشناسان و محققان را برای ثبت این رویداد، بررسی نقش آن در فرهنگ عراق، و بحث در مورد چگونگی استفاده از آن برای ارتقای میانهروی مذهبی و همزیستی مسالمتآمیز گرد هم جمع میکند [۲۵] .
در همینباره بخوانید:
نقش پیادهروی اربعین در مقابله با محدودیتهای ارزی
اهرمهای دیپلماسی عمومی ایران
سارا علوی در بخش دیگری از گزارش خود، مهمترین روایتهایی را برمیشمارد که ایران با توسل به آنها کشورهای مختلف را به خود جذب میکند. خلاصه توضیحات علوی درباره این اهرمهای جنگ نرمی ایران به قرار زیر است:
امپریالیسمستیزی: در میان بازیگران مورد بررسی در این گزارش، ایران تنها کشوری است که میتواند ادعا کند نماینده یک روایت مستحکم ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی است. تا زمانی هم که دیدگاههای منفی نسبت به هژمونی آمریکا و اشغالگری اسرائیل همچنان در منطقه موج بزند، تهران خواهد توانست از این روایت استفاده کند. پیامهای ضدامپریالیستی ایران که برگرفته از درسهای انقلاب خودش هستند، مداخله خارجی را رد و سیاست خارجی مستقل را ترویج میکنند. این روایت، همچنین عنصر ضدسلطنتی برگرفته از انقلاب ایران را هم دارد که با توجه به تعریف مشروعیت در قالب حکومت دینی، طبیعتاً نظامهای سلطنتی عربی را با تهدید مواجه کرده است.
وحدت اسلامی: دولت ایران بر خلاف دولتهای عربی، هر جا ممکن باشد، از به کار بردن پیامهای فرقهگرایانه و یا صراحتاً به سود شیعیان اجتناب میکند [۲۶] . جمهوری اسلامی از آغاز انقلاب تلاش کرده تا به عنوان رهبر تمام مسلمانان [و نه شیعیان علیه اهل تسنن] تلقی شود و آمریکا، اسرائیل و امپریالیسم را دشمنان واقعی اسلام معرفی کرده است [۲۷] . در میان سرکوب اعتراضات شیعیان بحرین در سال ۲۰۱۱، روایت «وحدت اسلامی» ایران محک خورد، اما همان زمان هم پیام ایران، ضدسعودی و ضدوهابی بود، نه ضدسنی [۲۸] (جزئیات بیشتر). آیتالله روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز مدتها تلاش کرد تا نشان دهد آلسعود (به عنوان نماینده سلطنتطلبی، که از دیدگاه وی با اسلام در تناقض بود)، فاسد، نامشروع و فاقد صلاحیت نگهبانی از مکانهای مقدس مکه و مدینه است [۲۹] .
در همینباره بخوانید:
جنگ با ایران آمریکا و ترامپ را نابود خواهد کرد
سیاستهای آمریکا درباره جمهوری اسلامی «رؤیای نشئگی» است
«امنیت جمعی» و «بازدارندگی چتری» در ائتلاف تحت رهبری ایران
جمهوری اسلامی بهرغم بحرانهای خاورمیانه از همیشه قدرتمندتر است
مسابقه کودککشی رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی با سلاحهای آمریکا
آرمان فلسطین: «یاسر عرفات» اولین مقام خارجی بود که تنها چند روز پس از انقلاب اسلامی به ایران سفر کرد [۳۰] و آیتالله خمینی هم در اقدامی نمادین، کلید سفارت سابق اسرائیل را به رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین داد و روز قدس را بنیان گذاشت تا جایگاه جمهوری اسلامی به عنوان قهرمان مبارزه برای آرمان فلسطین مستحکم شود [۳۱] . این جایگاه موجب شد تا ایران از هویت پارسی خود فراتر برود و مورد علاقه اعراب سراسر خاورمیانه، صرفنظر از مذهبشان، قرار بگیرد. آیتالله خمینی تشکیل اسرائیل را نتیجه مستقیم تفرقه در میان مسلمانان میدانست [۳۲] . بر همین اساس، کشورهای عربی خلیج [فارس] مجبورند در برقراری روابط با اسرائیل فوقالعاده محتاط باشند تا متهم به خیانت به آرمان فلسطین نشوند [۳۳] . با این وجود، سال ۲۰۱۷، وقتی سازمان همکاری اسلامی برای حمایت از فلسطین و اعتراض به انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس تشکیل جلسه داد، در حالی که سران تعدادی از کشورها در این نشست حضور داشتند، عربستان هیأتی سطح پایینتر را به این نشست اعزام کرد؛ اقدامی که از انتقاد توئیتری ظریف، وزیر خارجه ایران، در امان نماند: «از مشارکت سطح بسیار بالای کشورها در اجلاس فوقالعاده سازمان همکاری اسلامی خرسندیم؛ بهرغم استثنائاتی که گویا[ی حمایت از رژیم صهیونیستی] است [۳۴] .»
مرکز پیشرفت آمریکا در بخش ارزیابی خود مینویسد: «شکستهای دولتهای عربی و سیاستهای غلط آمریکا در منطقه، زمینه را برای ترویج روایتهای ایران آماده کرده است [۳۵] . علاوه بر این، انقلابهای عربی سال ۲۰۱۱، فرصتی برای ایران بودند تا بتواند از بازیگران مختلفی در منطقه (از حوثیها در یمن گرفته تا معترضین اکثراً شیعه در بحرین) حمایت کند و نفوذ خود را گسترش دهد [۳۶] .» این اندیشکده آمریکایی در ادامه اذعان میکند: «روایتهای ضدامپریالیستی، ضداسرائیلی و حامی فلسطینِ ایران، عموماً همراستا با سیاستهای این کشور بوده و به همین دلیل هم به اعتبار [و باورپذیری مواضع] تهران به عنوان یک راوی کمک کردهاند... تا زمانی که [آیتالله] خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی باشد، بعید به نظر میرسد که ایران ستونهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلیای را که مشخصه روایت ضدامپریالیستی این کشور هستند (و در واقع، ماهیت جمهوری اسلامی را تشکیل دهند) کنار بگذارد.
در همینباره بخوانید:
هیچ سند و مدرکی برای اثبات دخالت ایران در یمن وجود ندارد
پنج عامل قدرت منطقهای ایران به روایت اندیشکده آمریکایی
ضعف دیپلماسی عمومی عربی-آمریکایی مقابل ایران
سارا علوی در ادامه گزارش، اقدامات کشورهای عربی و آمریکا در زمینه دیپلماسی عمومی در خاورمیانه را نیز مفصلاً بررسی میکند. نتیجه و خلاصهای از تحلیل وی در اینباره از این قرار است:
دیپلماسی عمومی کشورهای عربی: دولتهای مهم عربی، اقدامی در زمینه دیپلماسی عمومی در عرصههای اصلی رقابت با ایران انجام ندادهاند. دولتهای عرب، به ویژه عربستان و امارات، عمدتاً منابع و اقدامات دیپلماسی عمومی خود را به افکار عمومی در آمریکا معطوف کردهاند. این دولتها برای اعمال نفوذ در دیگر کشورهای عربی، یا خود را از طریق کانالهای سنتی به ارتباط با دولتها و نخبگان [سیاسی] محدود نمودهاند، و یا به دیپلماسی دستهچکی [و مبتنی بر رشوه و تطمیع] و اقدامات قهری [و استفاده از زور] متوسل شدهاند. عربستان و امارات [بر خلاف ایران] از قرابت طبیعی (مانند هویت مشترک عربی و سنی) با ملتهای عرب بهرهمند هستند، اما تصویر آنها در نظر این ملتها، بر اثر نقش بیثباتکنندهشان در درگیریهای سراسر خاورمیانه، از جمله در یمن، پیامهای تبعیضآمیز و اغلب فرقهگرایانهشان، و ناتوانیشان در ارائه ضدروایتهای مستحکم و آیندهنگرانه (در مقابل روایتهای ایران) با تمرکز بر دیدگاهها و نگرانیهای عمومی ملتها، مخدوش شده است.
در همینباره بخوانید:
دیپلماسی عمومی آمریکا: دیپلماسی عمومی واشینگتن در منطقه با موانعی مواجه است که از جمله آنها، دیدگاه ملتهای خاورمیانه درباره سیاستهای آمریکا و همچنین کاهش منابع وزارت خارجه و سایر آژانسهای فعال در قدرت نرم است. گسترش فعالیتهای دیپلماسی عمومی در خاورمیانه، به دلیل سیاستهای منفور آمریکا در منطقه و تضعیف کلی نفوذ واشینگتن در جهان همواره یک چالش بوده که اکنون با ریاستجمهوری دونالد ترامپ، تشدید هم شده است [۳۷] . اگرچه دولت ترامپ مقابله با ایران را یکی از اولویتهای منطقهای خود قرار داده، اما به نظر نمیآید هیچ تلاشی برای تدوین یک استراتژی دیپلماسی عمومی به عنوان مکمل یا ایجاد یک ضدروایت آمریکایی کرده باشد که مستقیماً با نفوذ ایران در عرصههای کلیدی نفوذ در میان کشورهای عربی رقابت کند. این اختلال نفوذ بیشتر ناشی از فقدان استراتژی واضح آمریکا خاورمیانه و کاهش رویکرد مبتنی بر ارزش به دیپلماسی است.
پیشنهادات به واشینگتن برای مقابله با دیپلماسی عمومی ایران
اندیشکده مرکز پیشرفت آمریکا در انتهای گزارش خود به دولت این کشور توصیه میکند که برای مقابله با جنگ نرم ایران در خاورمیانه [۳۸] هشت اقدام زیر را انجام بدهد:
◄ تعیین یک معاونت وزیر تماموقت در امور دیپلماسی عمومی و روابط عمومی برای نظارت بر تمام ارتباطات آمریکا با ملتهای خارجی
◄ ایجاد یک تیم میاننهادی به عنوان بخشی از «گروه اقدام ایران» با تمرکز بر رقابت با دیپلماسی عمومی ایران در خاورمیانه و مقابله با روایتهای ضدآمریکایی
◄ ایجاد یک فراروایت آمریکایی با محوریت منافع دوجانبه آمریکایی-عربی، از جمله آموزش و پرورش، رونق اقتصادی، احترام به حقوق بشر و ارزشهای مشترکِ کثرتگرایی [و پذیرش جناحهای مختلف سیاسی] و پذیرش [افکار و عقاید متفاوت]
◄ مبارزه با ضداطلاعات ایران با اطلاعات حقیقتمحور
◄ تأکید و تقویت حمایت اخلاقی و مالی از عاملان دیپلماسی عمومی آمریکا در جهان عرب
◄ تعهد به سیاست تحملِ صفر در مقابل لفاظیهای اسلامهراسانه و ناقض پذیرش [مذهبی] هم در داخل (از جمله در بیانات رئیسجمهور) و هم خارج از آمریکا
◄ مقاومت در مقابل ادبیات فرقهگرایانه و آتشافروزانه، و تشویق متحدان عربی به مقاومت در اینباره
◄ غنیمت شمردن فرصتها برای تنشزدایی در درگیریها در سوریه و یمن
در همینباره بخوانید:
«برایان هوک» کیست و در «گروه اقدام ایران» چه مأموریتی دارد؟
آمریکا به دنبال «جنبش سبز ۲» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است
براندازی در ایران به سبک ترامپ: ایجاد نارضایتی با مشکلات محیط زیستی
براندازی در ایران به سبک ترامپ: ایجاد نارضایتی با پروپاگاندا
از «برجام در برزخ» تا بسیج متحدان؛ مقابله ترامپ با نفوذ منطقهای ایران